با فرهنگ و بی فرهنگ

آمار مطالب

کل مطالب : 1892
کل نظرات : 71

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 52
باردید دیروز : 145
بازدید هفته : 52
بازدید ماه : 17935
بازدید سال : 78945
بازدید کلی : 403643
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : یک شنبه 2 مهر 1391
نظرات

خود نهفته یعنی به حد تشخیص نیک از بد، صواب از خطا رسیده . در وجود اینان، همان درس های زندگی با آموزش مکتبخانه، یا نصیحت پدر، تبدیل به فرهنگ شده است.

ممکن است دانش بتواند- بی کمک فرهنگ- بشر را به پیشرفتهای شگفت مادی نایل کند، ممکن است یک دانشمند بی فرهنگ نیز از جهتی سودمند واقع شوند، ولی سرانجام چه؟ چنین دانشی برای جامعه پیشرفت می آورد اما حل مشکل نمی آورد . دانش ابرها هستند و فرهنگ باران، اگر ابر به بارش نیفتد، وجود ش ثمر بخش نخواهد شد.

آیا جامعه با فرهنگ بدان معناست که همه افراد آن ازنعمت سواد برخوردار باشند؟

نه، سواد همانگونه که اشاره شد، مواد خام فرهنگ است، نه خود آن، ولو همه مردم یک کشور به سواد دست یابند، تا زمانی که راهی در وجود آنان بسوی فرهنگ گشوده نشده، تغییر حادث در وضع و روحیه آنان، جزیی و ظاهری خواهد بود، تأثیری در ماهیت زندگی آنان نخواهد داشت حتی گاهی ممکن است اثر سوء بنهد ... هرگونه سواد دوای درد نیست باید همواره از سواد ثمره و نتیجه ای انتظار داشت ... تجلی فرهنگ در وجود بان گونه است که بینش را وسیع تر می کند انسان را نسبت به انسانیت خود آگاه تر می سازد، بینش و لطافت طبع و تساهل را می پرو راند، مقامات او در برابر خود پرستی و تعصب و بد گویی می افزاید، خلاصه که شخص انسان تر میشود ...

روح کاغذ پرستی و دیپلم طلبی بزرگترین ضربه را، در سراسر جهان به فرهنگ زده است . در عوض آنکه به شخصیت شخص توجه شود، به کاغذی توجه میشود که شخص در دست دارد . مثل آستین بهلول، این کاغذ است که بر صدر می نشیند حقوق میگرد، مرجعیت دارد، نه خود انسان.

یکی دیگر از دشمنهاي بزرگ  فرهنگ، «كوره سوادی»و «تحصیل ناقص » دوره عالی است. غالبا بی فرهنگان، در میان کسانی یافت میشوند که معلومات ناقص فرا گرفته اند: همه مطالعه آنان محدود به چند جزوه دانشکده بوده و توانسته اند ورقه ای برای خود دست و پا کنند. اینان چون خود را با سواد می پندارند، پرشده اند از ادعا و تظاهر و نام خویشتن را «روشنفکر» میگذارند.

با سواد نشده اند، در حالی که صفا و سادگی بی سوادی را هم از دست داده اند، معجون ترشیده ای شده اند که نه سرکه, سرکه است نه شراب, شراب ...

جامعه ای که ادعای گرایش به ترقی دارد، باید با دلسوزی و مراقبت تمام نگران وضع فرهنگی خود باشد. ترقی به معنای ساده آن، این است که تحول در جامعه ایجاد شود، این تحویل باید قبل از هر چیز، ناظر به روح و فکر جامعه باشد و گرنه، اگر کسی با همان روحیه که در گذشته دنبال قاطر می دوید، اکنون پشت «بنز» بنشیند، و با همان روحیه که پشت «بنز» می نشیند، فردا بخواهد هواپیمای «جت» براند، این در جا زدن است، نه تحول، حتی سیر قهقرائی است.

مسئله فرهنگ هم فردی است، هم ملی هم جهانی . بعد از عقب ماندگی و فقر، بزرگترین مسئله دنیای امروز ،همین مسئله است.صلح و سعادت آینده جهان به همان اندازه که به اقتصاد وابسته است، به فرهنگ نیز متکی است.

وقتی همه عوامل موجود، زور، تهدید، پول و سیاست، از حل مسائل جهان عاجز ماند، فرهنگ باید پای به میان نهد، اگر گره ها گشودني بود، سرانجام بدست آن گشوده خواهد شد، اگر گشود نی نبود، دلیل بر آن است که فرهنگ شکست خورده، رمق خود را از دست داده و دخالت مردان با فرهنگ در اداره امور جهان تا به حد هراس انگیزی کاهش یافته است .

                 

                                                                      محمد علی اسلامی ندوشن

                                                                        (تخلص از کتاب «به دنبال سایه هماي»


تعداد بازدید از این مطلب: 402
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








********به وبلاگ من خوش آمدید********* خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم . آمین یا رب العالمین


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود